Tuesday 31 July 2012

ملت ایران، تمامیت ارضی و تجزیە طلبی سە واژە برای سرکوب ملتها

8 Dec 2011
ابراهیم جهانگیری
دیر گاهی است کردها با این سه‌ واژە ساختە و پرداختە اشغالگران شوینیست آشنا و با این اتهامها زخمها خوردەاند و دردها کشیدەاند. چوبە دارها را برایشان برپا کردەاند و در گورهای بینام و نشان دفنشان کردەاند، در زندانهای طویل المدت بیشتر عمر خود را گذراندەاند و شکنجەها دیدەاند. با این حال تا این لحظە باز هم روشنفکران ملت برتر غالب، طلبکار و ما کردها بدهکارانیم!

اگرچە در این زمینە و با این مضمون هرچە بنویسیم وبسایتهای آزاد و مستقل برادران فارس و ایرانی آنرا منتشر نمیکنند اما باز هم تصمیم برآن دارم تا در مورد واژەهای بسیار غلط ولی رایج در ادبیات ایرانیان گفتگویی داشتە باشم. این گفتگو را با کسانی کە خود را ایرانی و حدود جغرافیایی آنرا غیر قابل تغییر و هرگونە صدای آزادیخواهی کردها را با واژە من درآوردی و بسیار غلط"تجزیە طلبی" بە قول خودشان متهم میکنند پیش خواهم برد. البتە اگرعلاقەای بە این موضوع در آنها وجود داشتە باشد. گفتگو را ادمە خواهیم داد با همە آزادیخواهانی کە لیبرالند، چپ انقلابی و مدافع حق تعیین سرنوشت ملتها هستند، دمکرات چهار آتشەاند و مدافع حقوق بشر و...الخ. با این دوستان کە تا با مسئلە کردها یا عربها یا ترکها یا بلوچها یا ترکمنها برخورد میکنند فورا احساساتی شدە و حتی در اوج مبارزە علیە استبداد دینی باز آمادە اند بە دفاع از نظام اسلامی برخیزند و پاسداران را کە در گذشتە، جانی و آدمکش میدانستند برادر خطاب کنند و بپرسند کە چرا در مبارزە با تجزیە طلبان جدی نیستند! آنان این امر را مهم و استراتژیک میدانند زیرا تمامیت ارضی در خطر است!؟

ملت ایران:

اصطلاحی کە با این بافت بسیار متفاوت ملی مردمان ساکن ایران تنها در میان ایرانیان رایج است و هیچ منطقی نیز در آن وجود ندارد. ایران دارای یک ملت نیست تا بتوان واژە ملت ایران را در مورد آن بەکار برد، ایران کشوری است با بافت جداگانە اتنیکی و ملی و چنانکە در بالا اشارە گردید از ملتهای فارس، ترک، عرب، بلوچ و ترکمن و کرد تشکیل شدە است. چرا و بر اساس کدام معیار زبانشناسی و جامعە شناختی مرمان ایران را میتوان ملت ایران خطاب نمود؟ تردیدی نیست کە این واژە و اصطلاح را همان برتری طلبان و شوینیستها برای بە اسارت گرفتن و استعمار ملل و سرزمینهایشان درمیان روشنفکران وابستە بە خود و دیگر مردمان ساکن ایران بر سر زبانها انداختەاند. بنا بر این هرگز بەکار گرفتن واژە ملت ایران بە جای مردم ایران نمیتواند درست باشد. حال آیا در ایران ملتهای دیگری زندگی میکنند یا انها قوم هستند و در مجموع ملت ایران را تشکیل میدهند این خود جای بحثی است مفصل.

داریوش آشوری در دانشنامە سیاسی خود ملت را اینگونە تعریف کردە است:
"ملت را میتوان یک واحد بزرگ انسانی تعریف کرد کە عامل پیوند آن یک فرهنگ و آگاهی مشترک است. از این پیوند است کە احساس تعلق بە یکدیگر و احساس وحدت میان افراد متعلق بە آن واحد پدید میاید. از جملە ویژگیهای هر ملت اشغال یک قلمرو جغرافیایی مشترک است و احساس دلبستگی و وابستگی بە سرزمین معین. علاوە بر آن نیروی حیاتی پیوند دهندەی ملت از احساس تعلق قوی بە تاریخ خویش، دین خویش، فرهنگ ویژەی خویش و نیز زبان خویش بر میخیزد.ملت ممکن است بە عنوان یک جماعت تاریخی و دارای بافت فرهنگی خاص اما بدون خودمختاری سیاسی یا داشتن دولت وجود داشتە باشد."
در تعریف متداول ملت نیز میتوان بە شاخص اصلی دارابودن شرایط ملت اشارە کرد کە در مجموع همین تعریف آقای داریوش آشوری را میتوان از آن استنباط کرد . ملت بر مجموعە مردمانی گفتە میشود کە ، دارای زبان مشترک، فرهنگ و آداب و رسوم مشترک و حدود جغرافیایی مشترک میباشند. حال با این دو تعریف آیا باز هم دلیلی برای بکار گرفتن واژە ملت ایران بە جای مردم ایران باقی میماند؟ یا هنوز باید واژە قوم را بە جای ملت در مورد ملتهای ساکن ایران بە کار برد؟ مشکل دوستان و روشنفکران مرکز نشین و عزیزان فارس در این است کە آنان از چپ انقلابی گرفتە تا لیبرال و دمکرات و ملی مذهبی و سلطنت طلب، همە و همە از بکار گرفتن واژە ملت در مورد ملتهای ساکن ایران خودداری کردە و در بهترین حالت آنانرا قوم خطاب میکنند. اگر بعضی از سازمانهای سیاسی نیز از واژە ملت و حق تعیین سرنوشت ملل در برنامە حزبی و گروهی خود استفادە کردە باشند باز زمانی کە بە مرحلە عمل و پراکتیک میرسیم آنان نیز نگران از تجزیە ، فریاد" تمامیت ارضی" در خطر است را سر میدهند.
چرا دوستان فارس و روشنفکران مرکز نشین و مرکز گرا مرتبا واژە قوم را بە جای ،ملت بە کار میبرند و از بکار بردن واژە ملت در حق ملتهای ساکن ایران واهمە دارند. در حالیکە اصطلاح قوم وملت دو واژە کاملا متفاوت از همدیگرند. قوم را در دو حالت میتوان بکار گرفت ، زمانی کە از اقوام ساکن فلات ایران سخن میرانیم و آنان را اقوام آریایی یاد میکنیم کە در آن حالت دوستان فارس نیز قوم محسوب خواهند شد یا در زمانی کە در مورد طایفە و قبیلە و قوم کوچکتری صحبت بە میان میآید.
تعریف قوم :
"قوم یا گروه نژادی گروهی از انسان‌هاست که اعضای آن دارای ویژگی‌های نیایی و اصل و نسبی یکسان یا مشترک هستند (اسمیت، ۱۹۸۶). هم‌چنین گروه‌های قومی اغلب دارای مشترکات فرهنگی، زبانی، رفتاری و مذهبی هستند که ممکن است به آبا و اجدادشان برگردد و یا بر اساس عوامل دیگری به وجود آمده‌باشد. بنابراین یک گروه قومی می‌تواند یک جامعه فرهنگی نیز باشد."
پس درمیابیم کە قوم در بیشتر موارد بە همان طایفە و ایل و عشیرە اطلاق میگردد، بکار گرفتن این واژە بە جای ملت نیز بیدلیل نیست و هیچ شکی در عمد بودن کاربرد آن وجود ندارد و آن نیز تنها با هدف کوچک شمردن ملتهای ساکن حدود جغرافیایی بەنام ایران. بارها این جملە بسیار زیبا را شنیدەایم کە چشمها را بایید شست و جور دیگری باید دید! اما دوستان فارس انگار اعتقادی بە این بینش واقعگرایانە ندارند. آیا وقت آن فرا نرسیدە است کە دوستان نویسندە و سیاسیون ایرانی نیز در بکار بردن کلمات و واژەها دقت کافی را بە خرج دهند. این کار میتواند از بوجود آوردن تنشهایی کە من نیز بە نوبە خود خواهان آن نیستم بکاهد. بە همین دلیل این نوشتە تنها برای شکافتن و بسط دادن موضوع بسیار مهم و مورد جدل دوستان فارس و غیر فارس بە میان آمدە و امید است از این بە بعد قدری بە خود آییم و هر آنچە را در ذهن خود داریم بە دیگران القا نکنیم. گرچە من نیک میدانم دست کشیدن از این واژە ها برای دوستان فارس البتە متعصبینشان کە کم هم نیستند کار دشواری است .


تمامیت ارضی:
تمامیت ارضی و متهم شدن بە نقض آن، واژەای کە در اذهان کردها همیشە یادآور اتهامی خطرناک و مخوف بودە و هست. بەخطر انداختن تمامیت سرزمین و خاکی کە مال خود آنهاست و ربطی بە حکومت مرکزی ندارد همیشە بە مثابه چماقی وحشتناک برای سرکوب کردها و دیگر ملتهای ساکن ایران استفادە شدە است. در حالیکە زمانی از تمامیت ارضی باید صحبت کرد کە در آن خاک یک ملت و یک تیرە زندگی کنند و در واقع آن خاک و حدود جغرافیایی مال آن ملت مورد بحث باشد، اگر در این صورت کسانی از جا و مکانی دیگر پای در این سرزمین نهادە و خواستند بخشی از آن سرزمین را جدا کنند دقیقا میتوان گفت تمامیت ارضی در خطر است. آنگاه میتوان موضع گرفت و حس وطن پرستی ایجاب میکند تا از هر راه و طریق ممکن از این تجزیە جلوگیری شود. زیرا این آب و خاک مال کسی است و دیگری میخواهد تجزیەاش کند، جدایش کند.
در ایران چنین چیزی وجود خارجی ندارد، ایران جایی نیست کە در آن فقط یک ملیت با یک آب و خاک زندگی کند، ایران تنها کشور کثیرالمللە نیست، بلکە کثیرالخاک نیز هست، کردها زبانشان ، فرهنگشان، آداب و رسومشان و سرزمینشان با عربها ، با ترکها، با فارسها ، با بلوچها، و با ترکمنها فرق دارد، همچنین دیگر ملیتها دارای آب و خاک و زبان و فرهنگ و آداب و رسوم خود هستند، کسی کە زبان یکی از ملیتهای داخل ایران را یاد نگرفتە باشد قطعا از زبان آن دیگری هیچ سر در نمیآورد، هیچ عربی یا کردی یا فارسی چنانکە زبان ترکی را یاد نگرفتە باشد ترکی را نمیفهمد، هیچ یک از ملیتهای داخل حدود جغرافیایی ایران آداب و رسوم مشابهی ندارند این در حالی است کە هزاران سال است در جوار هم و با هم زندگی میکنند. این تفاوتها هم چنان با قوت وجود دارد. آب و هوای کردستان و موقعیت جغرافیایی آن با تهران و کرمان و اصفهان زمین تا آسمان فرق دارد، در کردستان کوههای سربەفلک کشیدە را در بیشتر مناطق آن خواهید دید در حالیکە کرمان و اصفهان و چنین نیستند. آب و هوای کردستان سرد و آب و هوای شهرهای مرکزی و تهران گرم و تا اندازەی خشک میباشد. دیگر سرزمینهای ملتهای داخل حدود جغرافیایی ایران کم و بیش باهم تفاوتهایی دارند.
کردها بیشتر ناسیونالیست هستند در حالیکە درمیان براداران فارس، مذهب بە ویژە بعد ازانقلاب اسلامی ریشە دواندە و تا اعماق جامعە نفوذ کردە ست. آنان و حتی بیشتر روشنفکرانشان نیز از این نگرش مبرا نیستند. در تحلیلهای سیاسی و اجتماعی این دوستان هنوز رگەهای مذهبی و برداشت و فاکتهای مذهبی بە وفور دیدە میشود. (اینجا بحث بر سر خوبی یکی یا بدی دیگری نیست بلکە تنها تفاوتها مد نظر است).


تجزیە طلبی:

سالیان متمادی است کە ما کردها، ما آزادیخواهان و در واقع پیشقراولان ضد دیکتاتوری با این اتهام ساختە دست زورمداران سرکوب میشویم، "تجزیە طلبی"، با این اتهام چە کشتەها کە ندادیم، چە زندانها و شکنجەها کە ندیدیم، زمانی کە شعار احزاب کردستانی دمکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان بود، تجزیە طلب بودیم، میکشتند و دار میزدند مارا، جوانهای کرد را دستە دستە بە پای جوخەهای اعدام میبردند، در همین نظام اسلامی وبە همین اتهام و البتە با چاشنی زیادتری از جملە محارب باخدا ( جنگ باخدا) دستە دستە جوانان کرد را تیرباران کردند، هنوز در این حکومت عدل علی مادران 59 جوان مهابادی چشم انتظار جنازە جگرگوشەهایشان هستند کە رژیم اسلامی ایران بعد از اعدام در اوایل انقلاب اسلامی آنان را مخفیانە دفن کردە است و از تحویل دادن جنازەها بە خانوادەهایشان با گذشت 30 سال از این جنایت هنوز خودداری میکند.؟! بهار خونین سنندج را همە بە خاطر دارند و قتل عام شهر هاو روستاهای کردنشین از جملە روستاهای "قارنا" و"قلاتان" داستانی است تراژیک کە فراموش شدنی نیست.
با این واقعیت بسیار ملموس جا دارد کە از دوستان ، از آندستە از دوستان فارس بپرسیم کە کردها بە چە دلیل اگر ادعای استقلال و جدایی از ایران را داشت باشند تجزیە طلبند!‌ کردها هرگز نمیخواهند خاک وسرزمین کسان دیگری را اشغال کنند، اصولا آنان خود از دست اشغالگری مینالند. آنان خاک و وطن خود را دارند و اگر روزی بە هر دلیل دیگر آمادە نبودند کە تنها مرزدار غیور و از هر ایرانی ایرانی تر باشند (آنهم بە خاطر هیچ )، دیگر مقولە تجزیە طلبی کارت سوختەای است! این حربە بسان گذشتە کارساز نخواهد بود. بلکە در آنصورت حکومت مرکزی ایران حکم اشغالگر را پیدا خواهد کرد و با ید بیدرنگ از کردستان خارج و سرزمین کردستان را برای همیشە رها سازد. این یعنی آزادیخواهی و باز پس گرفتن اراضی اشغال شدە، دیگر زمان آن گذشتە است کە با مقولە ساختە و پرداختە حاکمان زورگو مارا از خواستەهای برحق خود بترسانند. کردستان با شدیتترین سرکوبها در طول سالهای گذشتە مواجهە بودە است و با این وجود قدمی از خواستەهای برحق خود عقب نشینی نکردە است. در جایی کە زمان ارعاب دیکتاتورها بسر آمدە باشد دیگر جایی برای ارعاب روشنفکری باقی نمیماند؟ مارا با اصطلاحات خودساختە تجزیە طلبی متهم نکنید، ما تجزیە طلب نیستم بلکە چنانکە امکان رسیدن بە حقوق و خواستەهایمان را نداشته باشیم و در محدودە جغرافیایی ایران همچنان مورد ستم و تبعیض حاکمان قرار گیریم استقلال طلبیم و خواستار آنیم تا دیگران سرزمین مارا تخلیە کردە و بگذارند کردستان را خودمان ادارە کنیم .
حال با این کوتاه سخن امید است قدری در اندیشەهای خودمحوربین دوستان فارس سوال ایجاد کردە باشیم. سوالی بسیار سادە، بدون اینکە بە دنبال جوابهای بی منطق و سفسطە گرایانە باشند . آیا دوست دارید کردها و اگر ملیتهای دیگر نیز بپذیرند در چهارچوب حدود جغرافیایی ایران همە باهم یک کشور آباد و یک دولت دموکراتیک فدرال تشکیل بدهیم؟ در این حکومت کە معیارهای حقوق بشری یکی از ستونهای مهم آن خواهد بود ما میتوانیم یک کشور و یک ایران دموکراتیک داشتە باشیم، ایرانی کە در آن من کرد، شهروند درجە سوم نباشم چنانکە در طول تاریخ بودەام! بلە آزادی ملتها از دید من و تجزیە ایران از دید بسیاری از دوستان فارس بسیار نزدیک است مگر با چشم بصیرت و حق بین آیندە را بنگریم و آنرا باهم بسازیم.
ناردن بۆ تۆڕه‌ کۆمه‌ڵایه‌تی‌یه‌کان
Facebook| My Yahoo| Twitter| google| Balatarin Balatarin
سمکۆ کوردستانی|13 Dec 2011 - 00:06
کاک برایم ده‌ست خۆش هیوادارین ئه‌و بابه‌ته‌ ی درێژه‌ پێ بده‌ی به‌راستی جوان وریکو پێکه‌ و توانیمان که‌ڵکی پێویستی لێ وه‌ر گرین هه‌ر بژی وده‌سته‌کانت خۆش ،سه‌رکه‌وتوو بێ کورد وکوردستان . نه‌مان بۆ داگیر که‌ران ،
Qaremani|10 Dec 2011 - 18:58
مطلبی است که باید ادامه داشته باشه!تشکر تا اینجاش!!!!!
.1تجزیە طلبی اتهام نیست۰ یک واقعیت است .اما برای کردها اسمش استقلال است و برای دوستان فارس شما اسمش تجزیە طلبه.
2. قتل عام شهر هاو روستاهای کردنشین از جملە روستاهای "قارنا" و"قلاتان" داستانی است تراژیک کە فراموش شدنی نیست. (این را نمیتوان اسمشو داستان گذاشت, بلکه فاجعه ای تراژیک "genocid" می توان نام گذاشت)
3.ما از این به بعد دیگر برایتان قسم نمیخورم که ما تجزیە طلب نیستم( چون هستیم)برایتان قسم نمیخورم از هر ایرانی ایرانی تریم(چون نیستیم) .بلکه این شما هستی( دوست عزیز برادر فارس زبانم)که باید از ملت(حالا اگر میتوانی کلمه ملت تلفظ کنی)کرد طلب بخشش کنی این شما هستی که باید سعی کنید اعتماد ملت کرد را جلب کنی(حالا چقدر انجام این کار ممکن است نمیدانم)
jalil|9 Dec 2011 - 12:10
ببخشید بانوشتن فارسی
 نوشتم .
قبل از هرچیز ازشماه
بابت این واقعیت سپاس
 گذارم.
سالهاست ما قوم کرد ز
یرسایه جلادان ودزدان
 اسلامی دست پنجه نرم
 میکنم وچه مادرانی ک
ردی که هنوز چشم به د
ر منتظر عزیزانشان هس
تند.
دراین چندین سال اعدا
م .شکنجه .کوچ اجباری.�
�دوری از وطن .وغیره.
اثار بستانی که از کر
دستان توسط دزدان حکو
مت اخوندی .
کردستان خود به دست ا
سرایلی از نوع حکومت
اسلامی اشغال شده.
به امید روزی که به د
ست خود کورد اداره شو
د.
در زندان جمهوری اسلا
می زندان بودم اطلاعت
ی بهم گوفت ماه خودام
ان میدانم یک روزی از
 کرستانبیرون میریم و
لی مدانید چه جوری می
ریم یک هیروشما یی بر
اتان جاه می ذارم که
......
kaywan|9 Dec 2011 - 08:02
دست مریزاد آقای جهانگیری ، اینگونە نوشتها لازم است تا کسان مثل پدرام لرستانی کە از تمام مقالە فقط اینقدر درک کردە است کە نوشتە است بفهمند کە دنیا دیگر چنین نخواهند ماند.
پدرام لرستانی|9 Dec 2011 - 07:16
از حرفهایی که میزنی پیداست که یکبار هم به اصفهان، شیراز،تهران نرفتی که اینگونه حرف مفت میزنی.

خدا نکند روزی امثال تو فدرالچی تجزیه طلب با افکارت در این کشور قدرت بگیرد چون به راحتی ترک و لر و فارس و آذری و کرد را به جان هم می اندازی و مملکت را به جنگ داخلی سمت می دهی
rehman nedaye kurdistan|9 Dec 2011 - 06:34
با عرض خسته نباشید به امید خدا روزی خواهد رسید که از سلطه نامردان رهایی یابیم و کهن پاک شهیدانمان به ثمر بنشیند
hasan andrza|9 Dec 2011 - 00:52
rezu hormt mamostagiyan.dastt xosh.brya agr avsh tvanibat roshnfkra fraskanish srkot bkit.vak norizadh u...
ع.ز|8 Dec 2011 - 16:36
بە راستی ماندوو نەبیت كاك براییمی خۆشەویست.
من پێموایە ئەم بابەتە یەكێك لەو پێویستییانەی ئێستای سیاسەتی كوردییە و دەبێ‌ نەتەوەپارێزەكانی كوردیش بیكەن بە بەشێك لە پەیڕەوی رۆژانەی خۆیان و تەنانەت لە فێرگەكاندا دەرسی بڵێنەوە.
كاك برایم من پێمخۆشە جەنابت ئاماژەت بەوەش دابا، كە كورد هیچ چەشنە سیاسەتێكی دەستدرێژیكارانەی پانكوردی نەبووە و ئەگەر لەم سەدەی بیست و یەكەمەدا نەیبێت، شكستێكی خراپ دەخوات. بۆیە من لەو جۆرە شیكارییانە پاڵپشتی دەكەم و سپاسی جەنابیشت دەكەم بۆ ئەو هەولە جوانە و هیوادارم ببێ بە گوتارێكی تایبەت لە بەرنامەی حیزبەكەشتاندا. چونكا تێبینی ئەوەم كردووە، حدك ماوەیەكە زۆر لەگەڵ فارسەكان گەرمی گرتووە و ئەوانیش لە راستیدا ئێمە بە هیچ نازانن.

No comments:

Post a Comment