من ایرانی نیستم ابراهیم جهانگیری
پیامی کوتاه به آقای نبوی
وقتی برای اولین بار و نزدیک به دو سال پیش در ویبسایت گویا مقالهای تحت عنوان " من ایرانی نیستم" نوشتم، فارسها آنچنان آتشی بهخرمنشان افتاد که مگو، فشها و ناسزاها نثار من کردند، تهدیدها شنیدم، در آنروز و در آن مقاله نوشته بودم که :
"در طول تاریخ معاصر، حکومتهای مرکزی اعم از سلطنتی و اسلامی و غیرە چە گلی بر سر ما کردها زدەاند؟ آیا کردها غیر از زندان و شکنجە و اعدام خاطرەای دیگری از این سیستمها و رژیمهای ستمگر در ذهنشان باقیست؟ حال چگونە من بە عنوان یک کرد باید احساس ایرانی بودن کردە و تازە با افتخار نیز از آن یاد کنم؟! "
در این میان کم نبودند دوستان کردی نیز که بر من خرده گرفتند و اظهار داشتند که من تند رفتهام، زمان چنین گفتههایی نیست؟ اما من آنزمان نیز گفتم و دوباره تکرار میکنم این گفته من نه احساسی است و نه از روی عصبانیت بر زبان آمده است بلکه دریافتی کاملا منطقی است که از روی تجربه و مشاهدات عینی و از همنشینی و هموطن بودن در طول سالیان متمادی با آین آقایان بهدست آمده است. این گفته و این ایده در واقع یک تفکر است ، تفکری برگرفته از دنیای واقعیت. این اندیشه را کردها بویژه در ایران باید توسعه دهند و بدون جنجال و بدون توهین به یک خواست همگانی تبدیل کنند.
پیامی کوتاه به آقای نبوی
وقتی برای اولین بار و نزدیک به دو سال پیش در ویبسایت گویا مقالهای تحت عنوان " من ایرانی نیستم" نوشتم، فارسها آنچنان آتشی بهخرمنشان افتاد که مگو، فشها و ناسزاها نثار من کردند، تهدیدها شنیدم، در آنروز و در آن مقاله نوشته بودم که :
"در طول تاریخ معاصر، حکومتهای مرکزی اعم از سلطنتی و اسلامی و غیرە چە گلی بر سر ما کردها زدەاند؟ آیا کردها غیر از زندان و شکنجە و اعدام خاطرەای دیگری از این سیستمها و رژیمهای ستمگر در ذهنشان باقیست؟ حال چگونە من بە عنوان یک کرد باید احساس ایرانی بودن کردە و تازە با افتخار نیز از آن یاد کنم؟! "
در این میان کم نبودند دوستان کردی نیز که بر من خرده گرفتند و اظهار داشتند که من تند رفتهام، زمان چنین گفتههایی نیست؟ اما من آنزمان نیز گفتم و دوباره تکرار میکنم این گفته من نه احساسی است و نه از روی عصبانیت بر زبان آمده است بلکه دریافتی کاملا منطقی است که از روی تجربه و مشاهدات عینی و از همنشینی و هموطن بودن در طول سالیان متمادی با آین آقایان بهدست آمده است. این گفته و این ایده در واقع یک تفکر است ، تفکری برگرفته از دنیای واقعیت. این اندیشه را کردها بویژه در ایران باید توسعه دهند و بدون جنجال و بدون توهین به یک خواست همگانی تبدیل کنند.
اینک بیش از هر زمانی درستی این ایده و تفکر واقعیت پیدا کرده که کردها هیچ سنخیتی با این ایرانیها و فارسها ندارند، با ایرانی بودن و با فارس هموطن بودن درد کشندهای شده است برای ما، ایرانی بودن بلای جان ماست، شکنجه و زندان و اعدام..... این سهم کردهاست از ایرانی بودن !! یکی در مقام حکومت دار میزند و دیگری در کسوت اپوزیسیون مارا قاتل و تروریست مینامد! در تازهترین اظهارات از این دست، آقای بهزاد نبوی طنز نویس خوش ذوق ایرانی صراحتا ما کردها را قاتل و تروریست خطاب میکند. من آقای نبوی را به عنوان یک وطن پرست فارس که نگران به خطر افتادن حکومت ملی خود میباشد درک کرده و این حق را به ایشان میدهم که چنین فکر کنند و چنان بنویسند ،اما در همان حال نیز این پیام شفاف را برای ایشان دارم که، دوست روزنامه نگار و نویسنده، متاسفم که باید بگویم من به عنوان یک کرد، از ایرانی بودن و از اینکه باشما هموطنم احساس شرمساری میکنم . آری من ایرانی نیستم
ابراهیم جهانگیری
No comments:
Post a Comment