راه سومی وجود ندارد ابراهیم جهانگیری
حملات گسترده و همه
جانبه تلویزیونهای فارسی زبان خارج از کشور و روشنفکران فارس و در واقع تمامیت
خواهان سکولار فارس بالاخره ماهیت همگان
را در دو سوی مسئله روشن کرده و در آینده نیز روشنتر خواهد کرد. اگرفرد یا
افرادی بهطور اخص و یا احزاب و سازمانهای کوردستانی بطور عموم تا بحال بر این باور بودهاند که میشود با
برادران فارس و روشنفکران آزیخواه ملت برتر زیر یک سقف و در چهارچوب کشوری واحد در
کمال آرامش و آزادی زندگی کرد اینک باید به اشتباه صد در صد خود پی برده و رسالت
تاریخی خود را در این مقطع بسیار حساس کنونی ایفا کنند. درغیر اینصورت آنان نیز همانند این تلویزیونها و
این نئونازیهای نوظهور نو ظهورایران زمین
باید جوابگوی تاریخی باشند که به هیچ کس رحم نخواهد کرد. جالب اینجاست این دوستان
فارس که با ادبیات بسیار عجیب نئونازیهای
ایرانی و به صورت لشکری نظامی صف آرایی کردهاند، همگان از افرادی هستند که
سالیان متمادی در کشورهای پیشرفته و مدرن دنیا زیستهاند و با آزادی و سیستمهای
دیموکراتیک آشنایی کامل دارند و یا حداقل موهبتهای آنرا به صورت روزمره لمس کردهاند.
اما از این مسائل که بگذریم اینک واقعیتها صریح
و روشن پیش رویمان قرار گرفتهاند و هیج نیازی به تفسیر و تحلیل عجیب و غریب نیست. این دوستان و نمایندگان ملت برتر،
روشنفکران و احزاب و سازمانهای متعلق به آنها، با دو مسئاله نه تنها مخالفت بلکه دشمنی
سرسختانه دارند و خطوط قرمزشان را آنجا پایهریزی کردهاند. ملت بودن کوردها و فدرالیسم به عنوان یک شیوه و یک سیستم
حکومتی.
بسیاری در این مدت کوتاه در تائیید و نفی مقولهی
ملت نوشتند و گفتند، دلایل و تعریفهای
کلاسیک و نو در مورد ملت و برای اثبات اینکه کردها یک ملتند و فارس نیستند و عرب
نیستند ، ترک و بلوچ و ترکمن نیستند و آنها نیز به همین ترتیب، به رشته تحریر
درآمد. اما هیچ سودی در بر نداشت. واقعیت این است نه کوردها از این تعریف دست
خواهدن کشید و نه اصولگرایان سکولارو
تمامیتخواه تا این لحظه آماده قبول این
واقعیت هستند که کردها اگرچه ممکن است تا اندازهی خویشاوندی زبانی و
فرهنگی با فارسها داشته باشند که من آنرا بسیار ناچیز میدانم اما خود یک ملت
واحد و مستقل از فارسها و دیگر ملتهای داخل محدوده جغرافیایی ایران هستند. آنان
دارای سرزمینی مشترک ، زبان مشترک، فرهنگ و آداب و رسوم مشترک هستند، تمام فارسی
زبانان دنیا از ایران و افغانستان و تاجیکستان و ..... گرد هم آیند سر از یک جمله
زبان کردی در نمیآورند و دیگران هم به شرط اینکه زبان آن دیگری را یاد نگرفته
باشند مطلقا همدیگر را درک نمیکنند و نمیفهمند.
اما موضعگیری بسیار خصمانه علیه ملت کرد و
علیه اهداف این ملت که بهوسیله سازمانهای سیاسی و احزاب آنان در شکل فدرالیسم
تجلی یافته است کار را بر روند حل دموکراتیک این مسئله دشوارتر کرده و از این
تاریخ به بعد قطعا کردها با بد گمانی و بی اعتمادی هرچه بیشتر به گفتار و
اندیشههای فارسها به عنوان مرکزیتگرایان
ایرانی مینگرد. یقینا باز گشت این اعتنماد
از دست رفته سهل و آسان نخواهد بود. خواسته کردها تا این لحظه نیز حول و محور
حکومتی فدرال و دموکرات که در آن قدرت در مرکز و در دست عدهای محدود بلوکه نشده
باشد هست. این خواست برحقی است و هیچ شکی در آن نیست که در کشوری کثیرالمللهیی
مانند ایران بهترین ومعقولترین سیستم اداره حکومت همانا فدرالیزم است.
البته ناگته نماند که در کردستان جریانهای
رادیکالتری به سرعت در حال شکل گرفتن هستند و آنان که طیف وسیعی از روشنفکران و
نوسیندگان و شاعران و سیاستمداران حزبی و مستقل را در بر میگیرند بدون پیشدرآمد
خواهان برگذاری یک رفراندوم همگانی با حضور ناظران بین المللی بوده که در آنصورت
به یقین میتوان گفت که مردم کردستان بویژه با برخورد جدیدی که از تلویزیونهای
فارسی زبان و نویسندگان و روشنفکران فارس دیدهاند، از زیستن با آنها در زیر یک سقف و یک آسمان
ناامید شده و به جدایی رای خواهند داد. ناگفته که از نظر بنده این امر نه یک
فاجعه بلکه مسئلهای بسیار عادی و معمولی بوده و هست.
پس به سادگی به این نتیجه خواهیم رسید که ایرانیان
و دوستان فارس دوراه بیشتر پیش رویشان نیست. یا قبول یک حکومت فدرال دموکراتیک که
در آن همه ملتهای داخل محدوده جغرافییا ایران به تمام حقوق برحقشان برسند، البته
با گنجاندن اصل حق تعین سرنوشت در قانون اساسی حکومت آینده. این اصل اگرچه
خیلیها از آن به مانند جن از بسم الله میترسند اما اصلی بسیار قوی برای تضمین
پایههای دموکراسی و حفظ حقوق ملتها و صیانت از عدالت اجتماعی است. تا آنزمان که
مردم داخل یک سیستم فدرال احساس کنند که این حکومت و این سیستم مال آنهاست و از
خود آنهاست اگر حزب یا سازمانی نیز بخواهد مردم را به همه پرسی برای تشکیل یک
حکومت مستقل کردی ویا غیره در رفراندومی همگانی دعوت نماید قطعا ان مردم به
جدایی رای نخواهند داد. اما چنانکه این اعتماد ایجا نسود و مردم چنین احساسی را
نداشته باشند مطمائنان وضع به صورت دیگی خواهد بود. تصمیم گیری در مورد این موضوع بسیار مهم موکدا
بر عهده کردها نیست، بلکه شما دوستان فارس بار این مسئولیت تاریخی را بردوش
خواهند کشید. به همین دلیل راهی سومی وجود ندارد ، یا همه باهم و در اداره این
ایرانی که گویا مال ما هم هست و ما هم ایرانی هستیم! سهیم و شریک خواهیم بود و
تبعیض در هیچ شکل آن درکار نخواهد بود( که این آرزو را کردها در یک سیستم فدرال
دیموکراتیک دنبال میکنند) یا کردها سرزمین خود را بازخواهند گرفت و دوستانی که
تنها برای مدیریت و فرماندهی به کردستان آمدهاند باید این سرزمین را تخلیه
کنند.
دوستان این نوشته از روی تعصب و عصبانیت نوشته
نشده است، قبول واقعیتها گاهی بسیار تلخ است مثل جام زهری که خمینی نوشید، اما
چارهی نیست. سرانجام باید آنرا قبول کرد و جام را سر کشید. هیچ ملتی از حق و حقوق
خود نخواهد گذشت، اگر امروز را توان دستیابی به آن نبود، فردا نسل بعد از ما این
وظیفه را دنبال خواهند کرد. اما قبول ستم و تبعیض دیگر محال است، نه شما را
یارای برقراری چنین حکومتی مستبد است و نه کردها از حقوق خود دست خواهند کشید. به
جای اینکه از دست کردها عصبی شده و در مقابل آدمکش جماران سرتعظیم فرود آورده و
توبه کنید، بهتر است واقعیتها را قبول
کرده و به حقوق ملتهای داخل محدوده جغرافیی ایران اعتراف کرده و آنرا به
رسمیت بشناسید.
No comments:
Post a Comment