Thursday, 21 February 2013

من ایرانی نیستم



من ایرانی نیستم                           ابراهیم جهانگیری

از ایرانی بودن هیچ خیری ندیدە و ایرانی بودن نیز  برای من هیچ افتخاری نیست

سالهاست بە نام ایرانی بودن آنهم از نوع نابش ، از هر ایرانی ایرانیتر، مرزداران غیورو ایرانیان اصیل گرفتە تا دها نام و توصیفهای گونانگون دیگر ما کردها را استثمار میکنند.  مارا از تدریس بە زبان مادری باز میدارند، اقتصاد و شکوفایی اقتصادی در این منطقە محروم بە خواب و خیالی بیش نمیماند. از نظر اقتصادی کردستان را در بدترین شرایط ممکن نگە داشتە و در ١٠٠ ساڵ گذشتە این سرزمین هیچ پیشرفتی را در این زمینە بسیار حیاتی بە خود ندیدە است. با این حال هنوز دوستان فارس  وبویژە  روشنفکران همەچیز طلب،  ماکردها را مدیون و بدهکار خود دانستە و هرکجا این ملت تحت ستم ندای آزادی سردادە است با شدیدترین حملات ممکن روبرو گشتە و ما را با  اتهام واهی و تاریخ مصرف گذشتە تجزیە طلبی مخاطب قرار دادە و بە سان دهەهای پیشین هر جنبش آزادیخواهی و دمکراسی طلب را نیز سرسپردە و وابستە بە بیگانگان قلمداد میکنند.
  اگرچە من بارها گفتەام کە تجزیە طلبی آنگونە کە در تعاریف دوستان آمدە است نەتنها یک اتهام و گناه محسوب نمیشود بلکە یک حق است و  این حق بی  چون و چرای همە ملتهاست کە روزی فریاد استقلال طلبی سردهند و نخواهند دیگر بە سان گذشتە با حکومت مرکزگرای ستمگری کە هیچ حقوقی را برای این ملتها در نظر نگرفتە است زیر سقف یک آسمان زندگی کنند. اما نکتە بسیار ظریف اینجاست کە کردها و دیگر ملتهای ساکن ایران را نمیتوان تجزیە طلب نامید. زیرا آنان در خاک و زادگاه خود ساکن هستند و اگر روزی بخواهند (کە بە نظر بندە آن روز بسیار نزدیک است) خود بر خاک و میهن خود حکومت کنند و مستقل از ارادە دوستان فارس و حکومت فارسها خود بە تشکیل حکومت  ملی و میهنی خود مبادرت ورزند آنوقت آنان بە درستی استقلال طلب هستند نە تجزیە طلب. در چنین حالتی چە پیش خواهد آمد. آن را جلو چشمان خود تصویر کنید، فارسهایی کە از دیگر مناطق ایران بە کردستان آمدەاند اعم از ارتشی و نیروی انتظامی و کارمندان اداری کە  تنها جهت حکومت کردن و مدیریت بر منطقە کردستان بە این سرزمین سرازیر شدەاند باید بارو بنەشان را ببندند و از کردستان خارج شوند. پس با این اوصاف در آنجا قضیە جور دیگری است. کردستان را میتوان اشغال شدە نامید و شاید این تعریف درستتر باشد زیرا بعد از استقلال هر کدام از این مناطق نیروهای اشغالگر باید آن سرزمینها را بە صاحبان اصلی آن وا گذارند و خود از آنجا خارج شوند.

 این نوشتە اولا نە از روی تعصب بلکە تنها جهت روشن شدن و بەکارگیری بعضی اصطالاحات بسیار غلط و رایج و دم دست دوستان فارس در معرض دید خوانندگان قرار خواهد گرفت. دوما اگرچە بندە قدرت اعمال نظرات استقلال طلبی را ندارم اما بگذار تا در مقابل بردە کشی و استثمار آشکار این ملت قدمی کوچکی جهت ارائە و ترویج این نظرات برداشتە شدە باشد .
  من ایرانی نیستم
نکتە بسیار جالب دیکر این دوستان فارس و لیدر و روشنفکر و سیاستمداران این ملت دوست نیز این است کە هر جا سخن از وضعیت کنونی و در رابطە با کردها و دیگر ملیتهای ایرانی بە میان بیاید، بدون درنگ شاهد بکار گیری  اصطلاح غلط  دیگری خواهیم بود کە از افکار فارسهای برتریخواە نشات گرفتە و آن این است کە ایران یک ملت و یک خاک و یک...... و یککککک و الخ است. حال همە از جملە خود این دوستان میدانند کە ایران نەیک ملت و نە یک خاک واحد نیست، بلکە ایران یک مجموحە بە هم پیوستە ملی و جغرافیایی است با تفاوتهای فاحش زبانی، فرهنگی، جغرافیایی و در نهایت با ملیتهای جداگانە و مستقل از همدیگر از هر لحاظ. پس در اینجا نیز بە کار بردن ملت ایران همان غلط فاحش و آشکار و همان تزریق افکار شوینیستی  ملت برتر در مویرگهای جامعەی بسیار متفاوت است و بس.
 جدای از همە اینها بە یک نکتە بسیار ظریف نیز باید اشارە نمود و آن اینکە آیا احساس ایرانی بودن در میان ملیتهای ساکن ایران همان احسااسی است کە دوستان فارس و مرکزیت گرا نسبت بە ایرانی بودن دارند و میخواهند آنرا بە ما نیز منتقل کنند. من بە عنوان یک کرد و بدور از هیچگونە تعصبی اعلام میدارم کە چنین احساسی بە طور کلی در  وجود من مردە است. حال اگر بەدنبال چرایی این موضوع باشید یافتن جواب آن چندان دشوار نیست. آیا میوانید شما بە این پرسش پاسخ قانع کنندەای بدهید کە در طول تاریخ معاصر  (نە تاریخ چندان دور) حکومت مرکزی اعم از سلطنتی و اسلامی و غیرە چە گلی بر سر ما کردها زدەاند؟ آیا کردها غیر از زندان و شکنجە و اعدام خاطرەای دیگری از این سیستمها و رژیمهای ستمگر در ذهنشان باقیست؟ حال چگونە من بە عنوان یک کرد باید احساس ایرانی بودن کردە و تازە با افتخار نیز از آن یاد کنم؟! نە دوستان گرامی، من دارم حقیقتی بسیار تلخ را برایتان آشکار میکنم، دلتان را حتی بە سیاست احزاب کوردستان خوش نکنید، کردها و یقینا اکثریت مطلق آنها خود را ایرانی ندانستە و هیچ احساسی نیز در این مورد ندارند. بگذار نکتەای را برایتان بازگوکنم.
 چند سال پیش و زمانی کە من هنوز در داخل و در کردستان و زیر سلطە حکومت اسلامی زندگی میکردم و مسابقات بین المللی فوتبال ، جام جهانی یا المپیک بر گزار  میشد من کسی را نمیدیدم کە از پیروزی تیم فوتبال ایران اظهار خوشحالی کند و بر عکس در صورت باخت تیم ملی بە هر کشوری شادی و خوشحالی را در چهرە مردم بە طور آشکار میتوانست دید. این نمونە بسیار کوچکی بود و گرنە نمونەهای بسیار دیگری در این مورد وجود دارد کە درستی این موضوع را ثابت کردە کە  نە من و نە بیشتر مردم کردستان هیچگونە احساسی نسبت بە ایران و ایرانی بودن نداشتەو نداریم.
  آیا راه بازگشتی وجود دارد
کردها و دیگر ملتهای تحت ستم ایران در طول سالیان متمادی مورد تعرض و آزار و اذیت حاکمان و دولتمردان و قوانین ظالمانە آنها قرار گرفتەاند، برای رفع این نگرانی و زدودن این خاطرات بسیار تلخ از ذهن  ملیتهای ایران تنها راه این است کە، بدون درنگ و اتلاف وقت، بر اساس برنامەی مشترک و در چهارچوب یک حکومت فدرال دیموکراتیک بە همە حق و حقوق ملیتهای ایران از جملە تایید حق تعین سرنوشت اعتراف کردە و بر آن مهر تایید بگذارید . این تنها راه ممکن برای حفظ یکپارچکی و تمامیت ارض و خاکی است کە مال همە ملیتهای ساکن محدودە جغرافیایی ایران بودە و هست نە مال یک ملت.
------------------------------------------------------

No comments:

Post a Comment